تأملات یک انسان

وَ عَسی ان تکرَهوا شَیءً و هوَ خَیرُ لَّکم، و عَسی اَن تُحِبّوا شیءً و هُوَ شرُّ لَّکُم والله یعلمُ و انتم لا تَعلَمون

بایگانی
آخرین مطالب

دردنامه

دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۴۳ ب.ظ

با هم که صحبت میکردیم برایش از شب گذشته ام گفتم. سخت بر من گذشت، نمی دانم چه شد که یک باره نشستم فیلم های دیدار حضرت آقا با جانبازان قطع نخاعی را دیدم . نه یک بار نه دو بار... نمی دانم چند بار دیدمش... گاهی هم از شدت غم سعی میکردم نفسی عمیق کشم برای رهایی از این تن. گفتم فلانی را در تلویزیون دیدم. می دانستید اهل اینجاست؟ بر روی کاغذ نوشت من آقای خامنه ای را دوست دارم.

گفتم اگر ما ( خانواده ) شهید داده بودیم چه حالی داشتیم؟

چرا اینک نخبگان فراموش کرده اند؟

چرا با دیپلماسی لبخند پیش میروند؟

مگر ما شهید دادیم برای این روزها که خار شویم؟

برای خودم و او این را تکرار کردم...

کسانى که دم از مذاکره با امریکا مى‏زنند، یا از الفباى سیاست چیزى نمى‏دانند، یا الفباى غیرت را بلد نیستند؛ یکى از این دو تاست. در حالى که دشمن این‏طور اخم مى‏کند، این‏طور متکبّرانه حرف مى‏زند، این‏طور به ملت ایران اهانت مى‏کند، تصریح هم مى‏نماید که مى‏خواهد علیه این نظام و این کشور و منافع آن اقدام کند، عدّه‏اى در این‏جا ذلیلانه و زبونانه مى‏گویند: چه کار کنیم؛ برویم، نرویم، نزدیک شویم، با آنها صحبت کنیم، در خواست کنیم، خواهش کنیم؟! این اهانت به غیرت و عزّت مردم ایران است؛ این نشانه بى‏غیرتى است؛ این سیاستمدارى نیست. سعى مى‏کنند رنگ و لعابى از فهم سیاسى به کار خود بدهند؛ نه، این درست ضدِّ فهم سیاسى است.

بیانات 81/3/1

برایش گفتم به چه قیمتی مذاکره کنیم؟ به قیمت گوشت و مرغ و دلار و ... 

زیر با خفت رویم فقط برای این ها؟ 

  • ۹۲/۰۷/۱۵
  • 5 3 1

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.