بزرگ مردی کوچک
شبی دیگر را با هم می گذرانیم. با هم قرآن با معنی میخوانیم.اینبار از بهشت برایش میگویم و او مرا از مراتب بهشت آگاه می کند. از کتاب خدا و اسلام و مسیح و انجیل سخن میگوییم. از مراتب جهنم برایم میگوید. با هم قرآن سر می گیریم. برایم میگوید مگر خدا نیست ؟ جواب میدهم که ما آنان را واسطه قرار میدهیم. ابتدا ناراحت است که نکند فقط یک دعا می تواند بکند اما وقتی از بزرگی امشب برایش میگویم آرام میگیرد. میگوید شما چه دعایی میکنید؟ جواب می دهم اولین دعا برای ظهور امام زمان (عج) است سپس سلامتی رهبرمان و بعد هم نابودی دشمنان اسلام و رهبر و قرآن ، بعد هم عاقبت بخیری همه که بسیار مهم است.
چشمانش را میبندد و از ته دل خدا را میخواهد. به حالش غبطه میخورم، به پاکی و سادگیش، به بزرگ مرد کوچک بودنش به...
با صدای بلند گفتم خدایا تمام حاجاتش را برآورده بفرما. لبخند رضایتی میزند. اینک آرام خوابیده در مقابل تلویزیون که آرام دعای جوشن کبیر را زمزمه میکند. حرفی نمی ماند جز این سخن که
آیت الله بهجت فرمودند:
اگر بی تفاوت باشیم و برای رفع گرفتاری ها و بلاهایی که اهل ایمان بدان مبتلا هستند دعا نکنیم، آن بلاها به ما نزدیک خواهد شد.
- ۹۲/۰۵/۰۸