توسل
دوشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۰۷ ب.ظ
"یکی از وظایف انسان این است که بعد از هر نصرت و تفضل الهی، تضرع و توسل به خدا را افزایش دهد."
همین امروز فرمودند. با خود فکر میکنم، میبینم همیشه برعکس بوده. آن زمان که رفع مشکل میشد و نصرت پیش می آمد تازه فراموشی تمام مهربانی هایش شروع میشد. آن زمان که در تمام لحضات با من بود و مرا چون همیشه یاری می کرد اما من او را فراموش میکنم. لبخندی تلخ میزنم، برای زمانی که دلش برایم تنگ میشود و مرا فرا می خواند و من با گستاخی تمام طلبکارانه زمین و زمان را کلمات قصار نثار میکنم که خدایا چرا با من چنین میکنی؟!
چیزی برای گفتن نمی ماند جز این کلمات:
یا رَبِّ اِنَّکَ تَدْعُونى فَاُوَلّى عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ اِلَىَّ فَاَتَبَغَّضُ اِلَیْکَ
اى پروردگارم تو مرا مى خوانى ولى من از تو رومى گردانم و تو به من دوستى مى کنى ولى من با تودشمنى مى کنم
وَ تَتَوَدَّدُ اِلَىَّ فَلا اَقْبَلُ مِنْکَ کَاَنَّ لِىَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ فَلَمْ یَمْنَعْکَ ذلِکَ
و تو به من محبت کنى و من نپذیرم گویا من منتى بر تو دارم و باز این احوال بازندارد تو را از
مِنَ الرَّحْمَهِ لى وَالاْحْسانِ اِلَىَّ وَالتَّفَضُّلِ عَلَىَّ بِجُودِکَ وَکَرَمِکَ
مهر به من و و احسان بر من و بزرگواریت نسبت به من از روى بخشندگى و بزرگواریت
فَارْحَمَ عَبْدَکَ الْجاهِلَ وَجُدْ عَلَیْهِ بِفَضْلِ اِحْسانِکَ اِنَّکَ جَوادٌ کَریمٌ
پس بر بنده نادانت رحم کن و از زیادى احسانت بر او ببخش که براستى تو بخشنده و بزرگوارى
- ۹۲/۰۴/۳۱