خانه
جمعه, ۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۰۳ ب.ظ
در اتاق نشسته ام و بر اتفاقات پیش آمده فکر میکنم. بعد از 20 سال باید اسباب کشی کنیم. به ظاهر اتاق که می نگرم لبخند میزنم. خانه جدید به بزرگی این خانه نیست و باید از وسایل غیر ضروری چشم پوشی کنم. شاید مسخره باشد اما یادم به داخل قبر و مرگ افتاد. آن زمان که میروم و نمی توانم با خود چیزی ببرم و فقط ضروریات را باید همراه داشته باشم. بیشتر فهمیدم چه قدر در تجملات زندگی میکنم و چه قدر در دنیا غرق شده ام. با خود میگویم عکس هایم را کجا بزنم ؟ وسایلم را چطور ببرم؟ و هزاران سوال دیگر. گاهی اتفاقات زندگی برای آدمی بسیار خوب است. مانند اسباب کشی بعد 20 سال تا از حالت خواب و سکون در آیم و بدانم چه هستم و چه میکنم. شاید فرصتی باشد که تأملی کنم تا چگونه بهتر زندگی کنم.
- ۹۲/۰۴/۰۷